اقوام و طوایف استان سیستان و بلوچستان و زمینه‌های انسجام‌بخشی به گروه‌های قومی(قسمت دوم)

ساخت وبلاگ

پژوهشی از: عباس نورزائی

بررسی روی منشأ اقوام و طوایف سیستان و بلوچستان، نشان می‌دهد:

-         تعدادی از اقوام ساکن با منشأ عرب(عراق، حجاز)، فارس(شیراز و ممسنی)، کرد، افغان(خراسان بزرگ)، تاجیک، سِندی، هندو، آفریقایی و بلوچ می‌باشند.

-         به مرور زمان، بخشی از اقوام غیر بلوچ، به دلیل واقع شدن در محدوده‌ی زندگی بلوچ‌ها، تغییر زبان و لهجه داده و آرام آرام در جامعه‌ی جدید، مستحیل گشته اند، مثل بعضی از فارس‌ها، کردها، تاجیک‌ها، افغان‌ها، سِندی‌ها، آفریقایی‌ها و براهویی‌ها که نهایتاً در جامعه به غلط آنها را «بلوچ» می‌نمایند.

-         بلوچ‌ها، بخشی شیعه و بخشی سنی هستند و این از وجوه مثبت برای انسجام بخشی به گروه های قومی است. این موضوع در اغلب طوایف سیستان و بلوچستان، صادق است.

-         مردم منطقه اعم از شیعه و سنی، برای نژاد، قوم، طایفه و فامیل، احترام خاصی قائل هستند و عصبانیت‌های بسیار تند، توسط سران طایفه، قابلیت خنثی کردن دارد.

-         در عین حال که نظام طایفه‌ای، یک پارامتر مثبت تلقی می‌شود، چنان‌چه درست مدیریت نشود، پیامدهای سختی را نیز ممکن است در پی داشته باشد.

-         اشتراکات زیادی بین اقوام و طوایف در استان وجود دارد که می‌بایست به منظور رسیدن به یک وفاق ملی، با برنامه‌هایی آن‌ها را تقویت نمود و از برجسته کردن یک قوم و یا تحقیر قومی دیگر، به شدت پرهیز شود.

-         آداب و رسوم، زبان و لهجه و فعالیت‌های بومی محلی، باید به درستی مدیریت شود و پرداختن درست به آن‌ها می‌تواند به عنوان عامل انگیزشی در طرح‌های وحدت بخش کشور مد نظر قرار گیرد.

-         طوایف سیستان و بلوچستان، به صورت شبکه‌ای تارعنکبوتی، از نظر ارتباطات اجتماعی به هم تنیده هستند اما نسل‌های جدید کم‌تر به آن واقف می‌باشند، تبیین این مهم و روشن ساختن آن می‌تواند در انسجام بخشی جامعه مؤثر باشد.

-         طوایف سیستان، در دو سوی مرزهای ایران، افغانستان و پاکستان، وابستگی‌های فامیلی و قومی دارند، باید از این ظرفیت در مسایل بین‌المللی، به دلیل ارجحیت طوایف بخش ایرانی بر خارجی‌ها، استفاده نمود.

-         طرح‌های تمزیج گروه‌های جمعیتی در استان طی سالیان گذشته از قبیل کردها در حاشیه‌ی تفتان، شیعیان پاکستان در چابهار، سیستانی‌ها در نقاط مختلف بلوچستان و از جمله دلگان و ایرانشهر، یزدی‌ها در خاش، افغان‌ها در ایرانشهر، آشار، سیب‌وسوران و سراوان، توانسته نوعی وفقاق اجتماعی بین شیعه و سنی در استان ایجاد نماید که به دلیل همین قرابت‌های طایفه‌ای  و خونی، از پایداری لازم برخوردار می‌باشد.

ملاحظه‌ی موارد اشاره شده، بستری تاریخی را برای نزدیک کردن دو قوم بزرگ بلوچ و سیستانی فراهم آورده است. جا دارد تا برنامه‌ریزان انسجام اجتماعی و متولیان امنیت بر این ریشه‌ای تاریخی و فرصت‌های بی‌نظیر پیش‌رو، تأکید ورزیده، آن را به عنوان یک استراتژی مهم در دستور کار قرار دهند و روش‌های اجرایی آن را تدوین نموده، جایگاه نخبگان جامعه را برای یاری رساندن به دولت مشخص و به اصطکاک‌های موردی افراطیون دو قوم، پایان داده، همه‌ی نیروها و امکانات را برای توسعه‌ی جهشی استان، بسیج نمایند.  

چرا سازمان دامپزشکی، نسبت به سلامت مردم سیستان بی‌تفاوت است و به وظیفه ی خود عمل نمی‌کند؟...
ما را در سایت چرا سازمان دامپزشکی، نسبت به سلامت مردم سیستان بی‌تفاوت است و به وظیفه ی خود عمل نمی‌کند؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anoorzaei1 بازدید : 160 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 17:36